بوی قلیون ِ دو سیب
بندِ دلم رو پاره کرد
رو همون تخت ِکنارِ رود خونه
پیچید وُ دردِ دلم رو چاره کرد
هنوزم تنم با عطرِ تنباکو
شُل می شه ، خاطره هام زنده می شه
لب ِ من که بسته بود، دم نمی زد
توی پُک زدن چه یکدنده می شه
بوی تو پُر شده توی سینه موُ
نفسم شدی ، دیگه قلب منی
انگاری با لبهای بسته ی من
خودتم به قلیونم پُک می زنی
میون ِدود ِ مه آلود سفید
چشم ِ من سیاهی رفت، چشماتو دید
انقَدََر که قلیونِش گرفت منوُ
دستمم توی ِ خیال سیبا رو چید
بوی قلیون ِ دوسیب
داغ ِدلم رو تازه کرد
تا ذغالش بسوزه، کشیدمو
تو گلوم شدی دیگه سرفه وُ درد
نفسم گرفته از نبودنت
لای دود دارم همش گیج می زنم
چشم من خیره شده به تاریکی
بوی تومی یاد دیگه از دَهنم...
:: برچسبها:
شعر در با رهی قلیان ,
شعر در بارهی قلیان دوسیب ,
شعر در باره ی2سیب ,
شعر در با رهی قلیان 2سیب ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2